آنسوي مغاك بيگذر
درد من از حصار برکه نیست . درد من همزیستی با ماهیانیست که دریا به ذهنشان هم خطور نکرده است
چه عالمی دارد خویشتن را در آینه دیدن ... و عجیب آنکه شیاطین مجذوب آینه هایند ... بدنبال راهی برای عبور ... و چه لحظه ی مهیبی ست آنجا که آینه ها میشکنند ... تکه تکه در پیش چشمانت ... احتمله الفرس الى عسكر الاعداء فقطعوه بسيوفهم اربا اربا ... وَ فَدَیـناهُ بِذِبْحٍ عَظِیـــمٍ چه ساحتیست آنجا که دیگر آینه ای نیست ... تنها حضور است و دیگر هیچ . محرم93
نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۳/۰۷/۳۰ساعت
14:18 توسط هارپوكرات| |
| Design By : Night |