آنسوي مغاك بيگذر
درد من از حصار برکه نیست . درد من همزیستی با ماهیانیست که دریا به ذهنشان هم خطور نکرده است
خدا را بخوانید ؛ با زبان، با ذهن ، وبا قلبتان . آنگاه بشنوید آنرا از زبان روحتان. به هنگام خواندن آگاه باشید که چه کسی را میخوانید؟ خدا را حداقل آنگونه بخوانید که انسانی بیدار ، باعظمت ، بینا و شنوا و ناطق را میخوانید. بسیاری از مردم خدا را چنان میخوانند که گویی مرده ای را میخوانند . انگار با وجودی خیالی سخن میگویند . در حالی که او زنده و حاضر است . زنده تر و حاضرتر از هرکسی دیگر و حتی حاضر تر از خودشما. او هستی شماست ... او را طوری بخوانید که منتظر پاسخش هستید . و او با شما سخن میگوید. با نشانه ها. با تغییرات. با اتفاقات و اندیشه ها و احساسات شما . با بخشیدن ها و با گرفتنها ... به هنگام خواندن پروردگار آگاه باشید که او از شما جدا نیست و بر این اتصال ذاتی ، عمیقا مراقبه کنید ؛ که بسیار راهگشاست... در شادی و اندوه ، در خواب و بیداری ، در سختی و آسایش ... در خاموشی و آواز خدا را بخوانید. بگذارید خداوند آوای کلمات شما باشد . بگذارید او زمینه ی نگاه شما باشد . با وجد و سرور او را بخوانید . با شور و شوق ؛ که خداوند شادی را دوست میدارد . خداوند را بگونه ای بخوانید که فرزندی پدر خود را میخواند ؛ و عاشقی معشوق خود را ؛ و بنده ای معبود خود را ... او را با حرارت احساس بخوانید . غوطه ور در امید و انتظار . او را در ژرفای وجود خود و در اعماق وجود دیگران "نگاه کنید". در آسمان و زمین ، در طبیعت وحشی و رام، در اشک و لبخند ... در زلال مهر ... او را صدا بزنید ؛ در وجود هرآنچه میبینید . و در وجود هرآنچه نمیبینید. خدا را صدا بزنید و او را بخواهید، تا در وجود همه چیز و همه کس خود را آنگونه که خود میداند برایتان آشکار سازد. خداوند را آنگونه بخوانید که روح خود را . در هر دم و بازدمی . با هر نفسی . که هر نفس ، خود نام خداست ... " " آنها که اهل ملکوتند ، زیستن در دقت های بزرگ را آموخته اند . برای آنان ، اشیاء هریک لحطه هایی اند به درازای ابدیت و به عمق آسمان . و عشق ورطه ایست بی انتها ...
Design By : Night |