آنسوي مغاك بيگذر
درد من از حصار برکه نیست . درد من همزیستی با ماهیانیست که دریا به ذهنشان هم خطور نکرده است
همه خمار مستی ام از آنست که هم بهشت تویی و هم دوزخ تو ... مرا جز نیایش هیچ نمانده است ای مسیحا در آسمان ؛ سرای تو را میجویم به هر دری که میکوبم. تویی که زمین را بلرزه می افکنی و دریا را به تندباد می آشوبی بگو ای روح خدا مرا دست یاری نداری ؟
نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۶/۰۵/۱۹ساعت
13:19 توسط هارپوكرات| |
نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۶/۰۵/۰۵ساعت
3:38 توسط هارپوكرات| |
Design By : Night |