آنسوي مغاك بيگذر

درد من از حصار برکه نیست . درد من همزیستی با ماهیانیست که دریا به ذهنشان هم خطور نکرده است

     آیا این اندیشه ، اندیشه ای مرموز و خطرناک و برگرفته از اندیشه های ماکیاولی نیست که در نظریه های نوین سیاستمداران و بعضا بظاهر نظریه پردازان دینی بچشم میخورد که دین ، میبایست آنقدر نرم و منعطف باشد که با عرف هر جامعه و زمانی ، خود را تطبیق دهد ؟

     ما در روایات اهلبیت علیهم السلام میبینیم که از خشکی و تحجر در دین منع میکنند . اما آیا این نظریات مشرکانه ی بسیار باریک و دولبه درستند که دین ، میبایست خود را با انسان سازش دهد ؟ 

     آیا این انسانست که باید با دین سازش کند یا دینست که میبایست با انسان ؟ آیا انسان فدای دین میشود یا اینکه دین فدای انسان ؟ 

     حقیقتا بقول امام صادق علیه السلام : شرک خفی ، از راه رفتن مورچه ای سیاه بر روی سنگی سیاه در شب تاریک پنهانی تر در دل نفوذ میکند . 

شاید اگر حسین علیه السلام نبود ، و حماسه ی پرشکوهش تا این اندازه پرطنین در ناقوس تاریخ نپیچیده بود ، امروز هنوز این شبهه چون یک افعی خطرناک ، اذهان مومنان را درمینوردید . اما حسین در عاشورا فریادی زد که طنینش هنوز در گوش تارخ مانده است که :  " اگر دین محمد جز به بهای خون من ( حسین) پابرجا نمیماند ، پس ای شمشیرها مرا دریابید . "

     و حسین با این جمله مهری باطل بر این اندیشه زد که دین میبایست فدای انسان شود و انسان محور آفرینش است . حسین به انسان آموخت که محور در آفرینش، دین  خداست . و انسان در یک عبودیت تکوینی و تشریعی ، میبایست خود را با دین تطبیق دهد و در برابر حکم خداوند خاشع باشد . اینکه انسان میبایست کبریای خود را در برابر پروردگار مقتدر خویش ، فروپاشد و در برابر عظمت او کرنش کند و طوق بندگی بر گردن نهد . 

     حسین به انسان آموخت که دین خداوند ، آنقدر حرمت دارد که خون انسانی چون حسین هم بپای آن میبایست ریخته شود . و آموخت که دین خداوند ، آنقدر زیباست که زیباترین عاشق عالم ، و پرشکوه ترین معشوق خداوند  ـ حسین ـ  هم میبایست برای حرمت آن قربانی شود . نه تنها او ، بلکه همه ی انبیای الهی قربانی دین شدند . آنگاه کدامین ذهن فرتوت و مسموم میتواند با این اندیشه  کنار بیاید که دین میبایست با انسان کنار بیاید .

     خضر علیه الرحمه در دل شب فریاد میزند که : " و لا یمکن الفرار من حکومتک " تا این را به انسان بفهماند که حکم ، تنها مخصوص خداست و انسان با عبودیت است که میتواند به ربوبیت دست بیابد . 

آیا قربانی ای بزرگ تر از حسین میخواهیم تا این حقیقت را دریابیم ؟

*

پی نوشت :

     در اطراف خود میبینیم اشخاصی را که خود را باسواد تر از خدا میدانند . حکم صریح خداوند را هم قبول ندارند و آنرا با علم و دانش کنونی بشر مطابق نمیدانند . خدا را در اعماق دل ، بی دانش میدانند و دم از توحید و عرفان میزنند . عجیب است برای موجودی بدین پستی و ناچیزی ، این تفکر کبریایی !!!  گویی خداوند در دینش کم گذاشته ، و اینان آمده اند تا کلام خدا را کاملتر کنند . چقدر انسان میتواند به قهقرا حرکت کند . . .  افسوس !

نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۸۹/۱۰/۰۹ساعت 14:18 توسط هارپوكرات| |


Design By : Night