آنسوي مغاك بيگذر

درد من از حصار برکه نیست . درد من همزیستی با ماهیانیست که دریا به ذهنشان هم خطور نکرده است

     موسیقی ، اونقدر بزرگ و ژرف و عظیم و مرموزه ، که معنی کردن اون در یک کلام که " موسیقی حرام است "  نهایت کوچک اندیشی و خرد نگریه . مگه میشه براحتی از برابر اینهمه عظمت و تاثیر گذشت ؟؟

     موسیقی هم بمانند هر علم بزرگ و ژرف دیگه ای اگه درست استفاده نشه ویرانگره . مگرنه به ذات خود ، همه دانش و هارمونی و زیباییست . 

     مطلب قابل تاملی رو در سایت   " معرفت نفس "   از قول عالم بزرگ روشنفکر جناب صمدی آملی ، شاگرد فرزانه ی علامه حسن زاده ی آملی خوندم که آوردنش رو اینجا ، بسیار لطیف دیدم :


     "  علم موسیقی از شعب ریاضیات است . اگر ما به حقیقت نغمه و موسیقی راه پیدا کنیم خواهیم دید که در میان شعب ریاضی هیچ علمی شیرین تر و زیباتر از علم موسیقی نمی باشد، منتهی چون تطوّر لفظ حاصل شد و لفظ موسیقی در زمان ما به بعضی از اوازهای کذایی اطلاق گشت، باعث شد که موسیقی از جایگاه رفیعش سقوط کرده و این علم از موضع اصلی اش رخت بربندد. 

     حق آن است که بگوییم علم موسیقی یکی از شعب ریاضیات بوده و امری است برهانی و هر چه برهانی است یقینی است و یقین نیز اسم شریف حق است و لذا بایداین علم را در محدوده مباحث اسماء الله مورد بیان قرار داد، برخلاف آنچه که میان عموم مردم مطرح شده است، البته در اینکه کدامیک از نغمه های آن به غنا منجر می شود که شرع انور محمدی(صلی الله علیه و آله) از /ان منع نموده است باید در محل خودش بحث شود و به طور کلی صاحبان همۀ علوم ملزم اند که همه شئون خود در ان علم را با شرع انور الهی هماهنگ کنند که دچار انحراف و خلاف نشوند. 

     در هزار و یک نکته آمده است که جناب آقا سید محمد حسن الهی طباطبایی، اخوی علامه طباطبایی(رحمهما الله) تصمیم گرفته بودند که در این رشته کتابی تدوین نمایند. از انجا که جناب آسید محمد حسن الهی همانند اخوی بزرگوارشان در باب احضار از قوّت بسیاری برخوردار بودند و در این رابطه خیلی قوی بودند لذا در وقتی، جناب فارابی را احضار نموده به محضرش عرضه داشت: "من می خواهم در علم موسیقی کتابی بنویسم شما چه می فرمایید؟" ان بزرگوار در جواب فرمود: " شما شروع بفرمایید من نیز کمک تان می کنم." جناب آسید محمد حسن الهی طباطبایی شروع به نوشتن این کتاب کردند و کتابی بسیار سنگین در این علم نوشتند . منتهی  بر اساس جوّ کذایی آن روز جرأت نکردند کتاب را ظهور دهند و در نهایت تصمیم به دفن آن گرفتند و ان را دفن کردند و سرنوشت این کتاب از دایرۀ کتاب تدوین خارج و به کتاب تکوین نظام هستی اتصال یافت.

 منبع: شرح رساله رابطه علم ودین،ص۱۶،حضرت استاد صمدی آملی   "


نوشته شده در یکشنبه ۱۳۸۹/۱۱/۱۰ساعت 22:48 توسط هارپوكرات| |


Design By : Night