آنسوي مغاك بيگذر
درد من از حصار برکه نیست . درد من همزیستی با ماهیانیست که دریا به ذهنشان هم خطور نکرده است
با یاد تو ای لطیف دردانه ؛ چقدر سخته توی چشمای کسی نگاه کنی که تمام مهرت رو ازت دزدیده و بجاش یه زخم همیشگی به قلب تو هدیه داده . و تو بجای اینکه لبریز از کینه و نفرت باشی ، حس کنی که هنوز هم دوستش داری . چقدر سخته دلت بخواد سرت رو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار غرورش همه ی وجودت له شده . چقدر سخته تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی اما وقتی دیدیش هیچ چیز جز سلام نتونی بگی ... چقدر سخته گل آرزوتو ، توی باغ دیگه ای ببینی و هزار بار توی خودت بشکنی و آروم زیر لب بگی : گل من باغچه ی نو مبارک . . .
نوشته شده در شنبه ۱۳۸۵/۰۱/۲۶ساعت
9:57 توسط هارپوكرات| |
| Design By : Night |