آنسوي مغاك بيگذر

درد من از حصار برکه نیست . درد من همزیستی با ماهیانیست که دریا به ذهنشان هم خطور نکرده است


      دوسال پیش ، توی اون زمستان سهمگین ، وقتی پا به این خونه میذاشتم ، اندوهی بسیار سهمگین بر دلم سنگینی میکرد . اندوهی اونقدر گران که گمانم به درآمدن از اون نبود ....

      حالا  امشب رو میگذرونم و حال آنکه آخرین شبیه که تو این خونه بیتوته کرده ام و آخرین شبیه که این تن خسته رو بر این تخت خسته تر از خویش رها میکنم . 

      و امیدم به خداوند متعاله ...

      همون خدای یوسف در چاه . . .


نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۷ساعت 0:49 توسط هارپوكرات| |


Design By : Night