آنسوي مغاك بيگذر

درد من از حصار برکه نیست . درد من همزیستی با ماهیانیست که دریا به ذهنشان هم خطور نکرده است



     اسلوبهایی تعریف شده و خاص ، که بر آمده از فطرت ماورایی آدمیست ، حدود اخلاق و معنویت را برای آدمی تبیین میسازد . چنانکه خداوند متعال در قرآن مجید میفرماید :  " . . . فالهمها فجورها و تقواها " .

     حال در این عصر سرد و سیاه ، حادثه ای شگرف در حال بوقوع پیوستن است . حادثه ای بس یهودایی . "همه چیز" به اباحه میرود در قبال یک مشت دلار . . . . !!!


     هان ای یهودای تاریخ !

     از خواب گرانت بر فراز پست صلیب برخیز ، و نظاره گر باش که قوم این عصر ، همانها که به وسعت یک تاریخ به مزمت تو می نشستند ، همه اینک به اقتدای تو برخاسته اند !   و نه فقط مسیح ، که تمام آرمانهای مسیح و مسیا را ، که همه در ذات خویشتنشان نهادینه بود ، بباد مشتی دلار داده اند . . . 

     هان ای یهودا  !

     تو با سکه های نقره ات چه کردی که اینان با سکه های طلاشان کنند ؟ 


     چشم بسته ایم بر تاریخ . و دیگر گورهای فرعون و قارون را ، نه از سر عبرت مینگریم . که این روزها ، دیدار مقبره های این اهریمنان ، اسباب فخرفروشی جهانگردان نابینایمان گشته است . جهانگردانی که " سیر میکنند در زمین " اما نمیبینند عاقبت کسانیرا که پوشاندند حقیقت دلربای آفرینش را . 

     امروز ، امواج دانش شیطانزده ی اقتصاد ، چنان بر پای بشر پیچیده که تنها آنانکه در کشتی فقر بسر میبرند از امواجش در امان مانده اند . چه اینکه دیگر رمقی برایشان نمانده بر کشیدن آهی ، تا سودایش کنند ... و به جبر تاریخ ، فقرشان  فخرشان شده است ! 

     حقیقتا برای یک بار با خود بیندیشیم :

*    وسعت شرک و بت پرستی تا کجاست ؟

*    " کل درهم عندهم صنم "  از چه روی بر زبان رسول خدا برای وصف مردم این زمان جاری شد؟

*    ماهیت پول چیست ؟

*    آیا حقیقتا پول تعیین کننده ی میزان بهره بردن انسان از دنیاست ؟

*    به کجا میرویم ؟

     . . . 



نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۱/۰۶/۳۰ساعت 15:8 توسط هارپوكرات| |


Design By : Night