آنسوي مغاك بيگذر
درد من از حصار برکه نیست . درد من همزیستی با ماهیانیست که دریا به ذهنشان هم خطور نکرده است
به آرامی آغاز به مردن میکنی اگر سفر نکنی اگر کتاب نخوانی اگر به صداهای زندگی گوش فرا ندهی اگر از خود قدر دانی نکنی... به آرامی آغاز بمردن میکنی اگر برده ی عادات خود باشی اگر همیشه از یک راه تکراری بروی اگر روزمرگی را تغییر ندهی اگر رنگهای متفاوت به تن نکنی یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی... تو به آرامی آغاز بمردن میکنی اگر از شور و حرارت از احساسات سرکش و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامیدارند و ضربان قلبت را تندتر میکنند دوری کنی ... تو به آرامی آغاز بمردن میکنی اگر هنگامیکه با شغلت ، یا با عشقت راحت نیستی آنرا عوض نکنی اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی اگر ورای رویاها نروی اگر به خودت اجازه ندهی لااقل برای یکبار در عمرت ورای مصلحت اندیشی ها بروی ... امروز زندگی را آغاز کن. امروز مخاطره کن ! امروز کاری کن . نگذار که به آرامی بمیری. شادی را فراموش نکن... "پابلو نرودا"
| Design By : Night |