آنسوي مغاك بيگذر
درد من از حصار برکه نیست . درد من همزیستی با ماهیانیست که دریا به ذهنشان هم خطور نکرده است
 
  
 	 فیلم Knight and Day  (شوالیه و روز ) رو میدیدم. فیلم سرگرم کننده و طنزی بود ، اما یه سکانسی داشت که من رو عجیب در خودش غرق کرد . اونجایی که به دخترک فیلم دارویی تزریق کردند که نتونه دروغ بگه و فقط حقیقت رو افشا کنه ... 	و چقدر حیرت انگیز بود لحظاتی که دخترک همه ی درونیات خودش رو بدون ذره ای سانسور و پنهانکاری در پشت نقابهای متداول ، افشا میکرد ، و احساساتش رو بصورتی کاملا برهنه بروز میداد . حقیقتا دیدن احساسی برهنه از آدمی حیرت انگیزه ...  	چیزیکه اونقدر در بین ما متداوله که خلافش برامون حیرت انگیز شده اینه که ما حتی در خلوت با خودمون هم جرأت برهنگی عواطفمون رو برای خودمون نداریم.  حتی خودمون هم نسبت به خودمون در پشت یه دنیا حجابیم . برای خودمون هم نقاب میزنیم چه برسه به دیگران . بندرت کسی میتونه به چنین صداقتی با خود دست پیدا کنه . حداقل من تا بحال چنین انسانی رو ندیده ام . برای همین هم دیدن اون دختر برام فوق العاده حیرت انگیز بود ... 	دلیل این حجابزدگی ، شاید نداشتن شهامت کافی برای مواجه شدن با حقیقت عریان باشه ، شاید هم هزار شاید دیگه . امروز توی اداره اتفاقی افتاد که من رو واداشت به همکارم معترف بشم که آدمی همان به که پشت اوهام خود ، پنهان باشه و حقایق هم براش پشت ذهنیاتش مستور بمونند . چراکه شدت ضعف آدمی در مواجه شدن با برهنگی واقعیات رو دیدم و دلم رو آزرد . مردم برای دیدن صداقت آدم خیلی خیلی ضعیفند . حداقل ما ایرانیها عادت نداریم برای هم برهنه و زلال باشیم. زلال که میشی طردت میکنند و آسیب میبینی . 	یاد حرف استاد افتادم که میگفت آدمی حتی تاب دیدن خدای مطلق رو هم نداره چه برسه به مخلوقاتش . استاد میگفت انسان اگر حضرت احدیت رو هم برهنه ببینه انکارش میکنه . برای همینه که باریتعالی در پشت هفتادهزار حجاب با بنده اش ارتباط داره ، و خودش رو در حد ذهنیات و باورهای مخلوقش پایین میاره . 	این تاب نیاوردن آدمی نه از سر ضعف او در برابر عظمت خداونده . بلکه بدین دلیله که انسان تاب انکار و رهایی از ذهنیات و باورها و عقاید خود رو نداره . آدمی همیشه در بند عقیده های خودشه . و این گره ها ، هرکدام حجابی هستند برای دیدار حقیقت عریان هستی ... 	این عادت که همه چیز و همه کس رو در پس نقاب ذهنیات ببینیم ، اونقدر عادی شده که خلافش برامون گاها حکم تکفیر رو پیدا میکنه . براستی میتونید برای یکبار هم که شده حتی برای خودتون برهنه باشید؟ یا برای نزدیکترین کسی که دارید ؟ حتی اگر شما این تاب رو داشته باشید آیا نزدیکترین کس یا عزیزترین کس شما تاب دیدار شما رو داره ؟  شاید این معنی یکی از لطایف آیه ی " یوم یفر المرء من اخیه و امه و ابیه و صاحبته و بنیه "  باشه ... 	وقتی آدمی بتونه در ارتباط با خودش به این نزدیکی و برهنگی برسه ، میتونه برای اولین بار بارقه ای از کالبد عاطفی خودش رو ببینه و با خود درونی تر و حقیقی ترش آشنا تر بشه .  	 اونشب استاد میگفت: اولین قدم برای شناخت "خود"  ،  صداقت با خوده .  	 و من با دیدن اون سکانس ، حرف اونشب استاد رو عمیقا چشیدم ...
| Design By :  Night |